Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

کد جست و جوی گوگل

اینشتين و راننده اش

مثلث

ریاضی و کامپیوتر - فناوری اطلاعات - علوم پایه

اینشتين و راننده اش

اینشتين براي رفتن به سخنراني ها و تدريس در دانشگاه از راننده مورد اطمينان خود كمك مي گرفت. راننده وي نه تنها ماشين او را هدايت مي كرد بلكه هميشه در طول سخنراني ها در ميان شنوندگان حضور داشت بطوريكه به مباحث اینشتين تسلط پيدا كرده بود! يك روز اینشتين در حالي كه در راه دانشگاه بود با صداي بلند گفت كه خيلي احساس خستگي مي كند!راننده اش پيشنهاد داد كه آنها جايشان را عوض كنند و او جاي اینشتين سخنراني كند چرا كه اینشتين تنها در يك دانشگاه استاد بود و در دانشگاهي كه سخنراني داشت كسي او را نمي شناخت و طبعا نمي توانستند او را از راننده اصلي تشخيص دهند. اینشتين قبول كرد، اما در مورد اينكه اگر پس از سخنراني سوالات سختي از وي بپرسند او چه مي كند، كمي ترديد داشت.به هر حال سخنراني راننده به نحوي عالي انجام شد ولي تصور اینشتين درست از آب درامد.دانشجويان در پايان سخنراني شروع به مطرح كردن سوالات خود كردند. در اين حين راننده باهوش گفت: سوالات به قدري ساده هستند كه حتي راننده من نيز مي تواند به آنها پاسخ دهد. سپس اینشتين از ميان حضار برخواست و به راحتي به سوالات پاسخ داد به حدي كه باعث شگفتي حضار شد!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در  برچسب:,ساعت   توسط سيد محمد رضا علوی صدر (زارعی)